[ad_1]
یکی از اهداف شما و تیم شما برای یادگیری درس بحرانهای امروز ما از آخرالزمان تاریخی است؟
خوب ، یادگیری از تاریخ دشوار است. اما باید به آنچه در گذشته بود فکر کنیم و این که بر آنچه امروز انجام می دهیم تأثیر می گذارد. بنابراین نه به معنای مسطح: من خواهم دید در آمریکای لاتین چگونه بود و اکنون ما از آن درس خواهیم گرفت. اما برخی از الگوهای تجربیات قبلی امروز نیز ادامه دارد و باید آنها را درک کرد.
چطوری این کار را انجام میدهی؟
مرکز ما از نظر عملیاتی ساختار بیشتری دارد. اول ، خیالی آخرالزمان وجود دارد. در این منطقه می توانید ببینید که کدام سنت ها ، کدام تصاویر ، کدام فیلم ها و … وجود دارد. در علوم انسانی و علوم انسانی همیشه چنین بوده است. ثانیا ، مسئله جدی گرفتن پدیده تاریخی است. بیایید ببینیم در آمریکای لاتین چه اتفاقی افتاده است. شما همچنین می توانید برخی مناطق آلمان را کشف کنید ، به عنوان مثال در طول جنگ سی ساله ، زمانی که جمعیت نیز نابود شد. و حوزه سوم ، به اصطلاح ، با آخرالزمانی که ما در آن لحظه گیر کرده ایم یا پس از آخرالزمان که در آن قرار داریم ، سروکار دارد. به عنوان مثال ، Crown Pandemic ، بدیهی است که یک واقعه آخرالزمانی است. ما در مرحله پس از آخرالزمانی هستیم.

© TopFoto / اتحادیه عکس (جزئیات)
فتح تنوختیتلان فتح و نابودی Tenochtitlan ، پایتخت امپراتوری آزتک ، توسط نیروهای اسپانیایی در سال 1521 ، سقوط جهان پیش از اسپانیایی در Mesoamerica بود. وقفه فرهنگی تا امروز ادامه دارد.
هدف شناخت واقعیت آخرالزمان است. ما می خواهیم این گفتگو را برقرار کنیم. و اکنون قادر به بحث در مورد این موضوع با افراد مناسب هستید ، بسیار عالی است.
“من فکر می کنم همه گیر تاج و تخت یک واقعه آخرالزمانی است.”
“افراد مناسب” چه کسانی هستند؟ چه کسی باید در گفتمان شرکت کند؟
ما این فرصت را داریم که از دایره Eurocentric خارج شویم. ما می توانیم به طور خاص گروهی از افراد را که از یک زمینه خاص در یک موضوع خاص کار می کنند جمع کنیم. می توانید همكاران خود را از آسیا یا آمریكای لاتین به آلمان ، هایدلبرگ بیاورید و آنها را به گفتگو سوق دهید. ما باید پاسخ های جهانی برای س questionsالات جهانی پیدا کنیم ، و آنها را در آلمان یا اروپا نداریم.
گفتگو در خارج از علوم انسانی مهم است. داشتن یک ویروس شناس به عنوان یک همکار بسیار هیجان انگیز خواهد بود. البته آنها اکنون باید کارهای دیگری را نیز انجام دهند ، اما مطمئناً این اتفاق در آینده خواهد افتاد. من بسیار علاقه مند هستم که علوم طبیعی توصیفی چگونه به این خرابی های سیستم نگاه می کنند. من پاسخ نسبتاً کمی می گیرم زیرا ، البته آنها همچنین می گویند: من فقط می توانم بگویم چه اتفاقی خواهد افتاد ، اما نه آنچه که باید اتفاق بیفتد. اما برقراری این گفتگو هیجان انگیز خواهد بود.
بنابراین دانشمندان علوم طبیعی را ترغیب می کنند که بگویند چه چیزی باید باشد؟
بله ، اما برای آن شما باید فراتر از نظم و انضباط خود باشید. مسئله فعلی: به عنوان یک دانشمند جدی ، شما نمی توانید فقط در مورد پیشرفت جامعه پیش بینی کنید یا چشم اندازهایی برای آینده بسازید. اما ممکن است چیزی در این زمینه در گفتگو ظاهر شود. امکان پذیر ساختن این مسئله چالش بزرگی است.
دانشمندان علوم انسانی معمولاً می گویند: طی 2000 سال گذشته ، مردم همیشه گفته اند که جهان به پایان خواهد رسید ، همه آنها تخیل هستند. اما جهان چندین بار به پایان رسیده و دوباره پایان خواهد یافت. ما باید این را جدی بگیریم زیرا از نظر تجربی مشاهده شده است. برعکس ، افرادی که به صورت تجربی کار می کنند باید ببینند که این فقط تجربه گرایی محض نیست و تخیلات و تجارب آخرالزمان گذشته نیز در پیش نویس های آینده نقش دارند.
جوامع چگونه با آخرالزمان برخورد می کنند؟
نکته جالب در مورد آخرالزمان ، آخرالزمان است. بحث این نیست که بگوییم: همه اینها اکنون بد است. اما: پس ما چه کار کنیم؟ از آنجا که منکر وجود تغییرات نیست ، تغییرات فاجعه بار است. اما بعد چه اتفاقی می افتد؟
ضروری است که این طرح های جدید شامل آنچه قبلاً اتفاق افتاده باشد ، باشند. اگر به بحران کرونر نگاه کنید ، در رسانه های مشهور به طاعون مکرراً اشاره می شود. اینها دنیای تصویری است که خود را تثبیت کرده و برای طراحی های جدید آینده مهم است.
“نکته جالب در مورد آخرالزمان ، آخرالزمان است.”
اگر به تولید فرهنگی امروز نگاه کنید ، متوجه خواهید شد که بعد از آخرالزمان معمولاً چیزی دیستوپی وجود دارد. من می خواهم به سهم خودم عمل کنم تا اطمینان حاصل کنیم که در دیستوپی زندگی نمی کنیم. من می خواهم شما به گذشته فکر کنید و از آن برای شکل دادن به آخرالزمان مثبت استفاده کنید.
آیا نمونه هایی از جوامع وجود دارد که بر آخرالزمان و پس از آخرالزمان غلبه کرده باشند؟
آخرالزمان معمولاً منفی است ، اما آخرالزمان فقط یک فاجعه نیست. اشتیاق زیادی برای آخرالزمان وجود دارد ، که پس از آن ، به اصطلاح ، مقدمه ای برای جهانی بهتر بود. این رسم مسیحی است: آخرالزمان واقعاً نابودی است ، اما سپس زمان صلح و زندگی ابدی آغاز می شود.
از این نظر ، من در مورد غلبه بر آخرالزمان صحبت نمی کنم ، اما اساساً آخرالزمان غلبه بر این است. حداقل اگر همه چیز خوب پیش برود و آنگاه دنیای بهتری به وجود آید. در حال حاضر ، در حال ایجاد سناریوهای مرگ است و سناریوهای پس از آن نیز عمدتا دیستوپی هستند. مردم اغلب در مورد بحران به عنوان یک فرصت صحبت می کنند ، اما در حال حاضر یک نگرش نسبتاً بدبینانه وجود دارد.
این ، به نوبه خود ، فقط توسط کسانی که فکر می کنند می توانند بر آن غلبه کنند. باید اعتراف کنید: اینجا اتفاقی افتاده است. و سپس چیز جدیدی شروع می شود و این جدید می تواند به صورت مثبت اتوپیایی یا دیستوپی منفی ایجاد شود. بستگی به نحوه کنار آمدن فرد با تجربه دارد.
آیا این بدان معنی است که جوامع منفعلانه آخرالزمان را تحمل نمی کنند ، بلکه به طور فعال آن را شکل می دهند؟
یک سیستم می تواند سقوط کند ، اما لازم نیست آخرالزمانی باشد. این تنها در شرایطی است که دنیای جدیدی آغاز می شود و همزمان لحظه ای از دانش وجود دارد که در دنیای جدید منعکس می شود. از این نظر ، آخرالزمان چیزی نیست که تازه وارد شود ، بلکه همان کاری است که ما با آن انجام می دهیم. وقتی سیستم خراب شد ، می توانم بگویم: خوب ، دیگر از بین رفته است. یا می توانم بگویم: یک لحظه صبر کنید ، اتفاقی اینجا افتاد ، ما نمی توانیم فقط ادامه دهیم. این لحظه یک تغییر بنیادی است.
این را حتی در بحث های فعلی نیز می توان شنید: حتی اگر وحشتناک باشد ، اکنون فرصتی برای انجام هر کاری بهتر وجود دارد. این نشان دهنده اشتیاق فراوان است که کهنه ها سرانجام فرو می ریزند و به چیزی جدید تبدیل می شوند. و اینکه آنچه را که در پروژه قدیمی اشتباه انجام داده اید ، می تواند در پروژه جدید بهتر انجام شود.
[ad_2]